غول های آتشین و نقشه مخفی بچه های روستا

غول های آتشین به روستا حمله می کنند اما بچه های روستا با نقشه ای هوشمندانه و استفاده از آب رودخانه جلوی آن ها را می گیرند.

👶 7 - 12 سال ✍️ جلال اونق 📅 2025/09/21
داستان غول های آتشین و نقشه مخفی بچه های روستا

📖 متن داستان

در یکی از شب های گرم تابستان، روستای کنار رودخانه با آرامش در خواب بود. ناگهان، شعله های آتش از سمت جنگل بلند شد. غول های آتشین که با نفس های داغ خود همه چیز را می سوزاندند، به سمت خانه های روستا آمدند. مردم وحشت زده شدند و برخی از آن ها به رودخانه پناه بردند. اما گروهی از بچه ها تصمیم گرفتند که فرار کافی نیست. آن ها باید روستا را نجات می دادند. یکی از بچه ها که به طبیعت علاقه داشت گفت: «غول های آتشین از آب می ترسند. اگر ما بتوانیم آن ها را به سمت رودخانه بکشانیم، خاموش خواهند شد.» همه با هیجان به فکر او گوش دادند و نقشه ای کشیدند. بچه ها ظرف های بزرگ را پر از آب کردند و روی بام ها رفتند. وقتی غول ها نزدیک شدند، آن ها آب را بر سرشان ریختند. غول های آتشین شروع به عقب نشینی کردند. سپس با فریادها و سنگ ریزه ها آن ها را به سمت رودخانه هدایت کردند. وقتی غول ها به آب رسیدند، شعله هایشان خاموش شد و با صدای هیس ناپدید شدند. مردم روستا با خوشحالی بچه ها را در آغوش گرفتند و گفتند: «شما قهرمانان واقعی ما هستید.» از آن روز به بعد، رودخانه نماد امید و شجاعت در دل همه ی بچه ها شد.

📱 اپلیکیشن اندروید

📱
🚀 به زودی!

امکان گوش دادن به داستان‌ها در اپلیکیشن اندروید

🎵 گوش دادن آفلاین
📚 کتابخانه شخصی
ذخیره علاقه‌مندی‌ها
🔔 اطلاع‌رسانی جدید
📧 اطلاع‌رسانی