نیلوفر و برادرش حسام همیشه وقتی در خانه بودند، دوست داشتند کاری تازه امتحان کنند. مادرشان یک روز به آن ها گفت: «می خواهید مثل آشپزهای کوچک بشوید و چیزهای ساده درست کنید؟ البته باید آرام باشید تا برای همسایه ها مزاحمتی پیش نیاید.»
بچه ها خیلی خوشحال شدند. آن ها شروع کردند به درست کردن سالاد میوه، ساندویچ های کوچک و حتی دسرهای ساده. حسام مسئول خرد کردن میوه ها بود و نیلوفر آن ها را در ظرف های رنگی می چید. بعد از پایان کار، میز کوچکشان پر از خوراکی های سالم و خوشمزه شد.
پدر و مادرشان وقتی دیدند بچه ها با همکاری و آرامش چنین کار جالبی کرده اند، آن ها را تشویق کردند. بچه ها فهمیدند که می توانند با کارهای کوچک و بی سروصدا، هم سرگرم شوند و هم چیزی بسازند که همه خانواده را خوشحال کند.
از آن به بعد، هر هفته یک روز به «روز آشپزی کوچک» تبدیل شد. آن ها دستورهای ساده جدید یاد می گرفتند و همه اعضای خانواده را به خوردن خوراکی هایشان دعوت می کردند.