سه کودک کنجکاو به نام های سارا، آرش و مریم روزی در حال بازی، دیواری قدیمی را پیدا کردند. پشت دیوار باغی فراموش شده بود که پر از علف های هرز و درختان خشک بود. ابتدا باغ ترسناک به نظر می رسید، اما کودکان تصمیم گرفتند با هم باغ را زنده کنند. آن ها هر روز با همکاری، علف ها را کندند، گل کاشتند و آب آوردند. کار سخت بود، گاهی خسته می شدند و حتی با هم بحث می کردند، اما یاد گرفتند با همکاری مشکلات را آسان تر حل کنند. بعد از هفته ها تلاش، باغ به مکانی پر از گل های رنگارنگ، درختان سبز و پرندگان زیبا تبدیل شد. کودکان فهمیدند که حتی مکان های فراموش شده با عشق و دوستی دوباره زنده می شوند. آن ها یاد گرفتند که دوستی واقعی یعنی تلاش کردن در کنار هم برای ساختن چیزی بهتر.
راز باغ فراموش شده
داستان سه کودک ماجراجو که باغی فراموش شده را کشف کردند و یاد گرفتند که همکاری و دوستی می تواند حتی مکان های متروکه را به جایی زیبا و پر از زندگی تبدیل کند.
👶 7 - 12 سال
✍️ جلال اونق
📅 2025/09/30
📖 متن داستان
📱 اپلیکیشن اندروید
📱
🚀 به زودی!
امکان گوش دادن به داستانها در اپلیکیشن اندروید
🎵
گوش دادن آفلاین
📚
کتابخانه شخصی
⭐
ذخیره علاقهمندیها
🔔
اطلاعرسانی جدید