روباه جوانی در جنگل زندگی می کرد که همیشه تنها بود. او به همه حیوانات بدگمان بود و فکر می کرد کسی نمی تواند دوست واقعی اش باشد. روزی سیلی در جنگل جاری شد و بسیاری از حیوانات گرفتار شدند. روباه از دور نگاه می کرد، اما دلش طاقت نیاورد. او با چوب ها و شاخه ها پلی درست کرد تا حیوانات بتوانند از رود عبور کنند. وقتی حیوانات نجات پیدا کردند، همه با مهربانی از روباه تشکر کردند. روباه متوجه شد که وقتی به دیگران کمک می کند، در واقع برای خودش هم دوستانی پیدا می کند. از آن روز به بعد، دیگر تنها نبود. این داستان به بچه ها یاد می دهد که دوستی واقعی از مهربانی و اعتماد ساخته می شود.
روباه کنجکاو و پل دوستی
داستان روباهی که همیشه تنها بود تا اینکه یاد گرفت با کمک به دیگران و اعتماد به دوستی، پلی بین دل ها بسازد.
👶 7 - 12 سال
✍️ جلال اونق
📅 2025/09/30
📖 متن داستان
📱 اپلیکیشن اندروید
📱
🚀 به زودی!
امکان گوش دادن به داستانها در اپلیکیشن اندروید
🎵
گوش دادن آفلاین
📚
کتابخانه شخصی
⭐
ذخیره علاقهمندیها
🔔
اطلاعرسانی جدید