علی نوجوانی بود که همیشه با کوچکترین موضوعی به سرعت خشمگین می شد. وقتی همکلاسی اش مداد او را برمی داشت یا وقتی توپش در بازی خراب می شد، با صدای بلند داد می زد. این خشم های کنترل نشده نه تنها باعث می شد دوستانش از او فاصله بگیرند، بلکه خودش هم بعداً پشیمان می شد. یک روز معلمش او را کنار کشید و گفت: «علی جان، خشم مثل آتش است. اگر آن را کنترل نکنی همه چیز را می سوزاند، اما اگر یاد بگیری آن را مهار کنی، می توانی از آن برای انرژی مثبت استفاده کنی.» علی تصمیم گرفت راهکارهای جدیدی امتحان کند. او یاد گرفت وقتی عصبانی می شود، سه بار نفس عمیق بکشد و تا ده بشمارد. وقتی خیلی عصبانی بود، احساساتش را در دفترچه ای می نوشت. کم کم متوجه شد که خشمش کمتر می شود و دوستانش دوباره به او نزدیک می شوند. حتی روزی که توپش در بازی ترکید، به جای داد و فریاد، لبخند زد و گفت: «مهم نیست، می توانیم بدون توپ هم بازی کنیم!» این تغییر او را آرام تر، محبوب تر و شادتر کرد. علی فهمید که خشم چیزی طبیعی است، اما مهارش نشانه ی قدرت واقعی است.
داستان نوجوانی که آتش خشمش را خاموش کرد
این داستان درباره نوجوانی به نام علی است که هر بار با کوچکترین مسئله ای خشمگین می شود، اما با کمک معلمش یاد می گیرد که با نفس عمیق، نوشتن احساسات و گفت وگو با دوستانش آتش خشم را خاموش کند.
👶 13 - 17 سال
✍️ جلال اونق
📅 2025/10/01
📖 متن داستان
📱 اپلیکیشن اندروید
📱
🚀 به زودی!
امکان گوش دادن به داستانها در اپلیکیشن اندروید
🎵
گوش دادن آفلاین
📚
کتابخانه شخصی
⭐
ذخیره علاقهمندیها
🔔
اطلاعرسانی جدید