داستان کودکانه سفر ماجراجویانه با قطب نما

علی و دوستانش در جنگل گم می شوند اما با کمک تجربه دایی شان و استفاده از قطب نما راه درست را پیدا می کنند و به خانه بازمی گردند.

👶 8 - 12 سال ✍️ جلال اونق 📅 2025/10/01
داستان داستان کودکانه سفر ماجراجویانه با قطب نما

📖 متن داستان

یک روز علی و سه دوستش تصمیم گرفتند برای ماجراجویی به جنگل نزدیک روستا بروند. آنها با شور و هیجان وارد جنگل شدند و سرگرم کشف درختان و پرندگان شدند. اما وقتی خواستند به خانه برگردند، متوجه شدند که راه را گم کرده اند. همه ترسیده بودند و نمی دانستند چه کار کنند. ناگهان علی یاد حرف های دایی اش افتاد که همیشه می گفت: «وقتی به طبیعت می روی، حتماً یک قطب نما همراه داشته باش.» خوشبختانه علی یک قطب نما در کوله پشتی داشت. او به دوستانش گفت: «دایی یادم داده چطور از این استفاده کنیم.» بچه ها با دقت گوش کردند. علی با توجه به قطب نما جهت شمال را پیدا کرد و مسیر درست را مشخص کرد. آنها قدم به قدم پیش رفتند تا بالاخره به خروجی جنگل رسیدند. همه با خوشحالی نفس راحتی کشیدند. دوستان علی گفتند: «اگر تجربه دایی ات و قطب نما نبود، هنوز گم بودیم.» از آن روز به بعد بچه ها فهمیدند که تجربه بزرگترها همیشه راهنمایی ارزشمندی برای سفرهای ماجراجویانه است.

📱 اپلیکیشن اندروید

📱
🚀 به زودی!

امکان گوش دادن به داستان‌ها در اپلیکیشن اندروید

🎵 گوش دادن آفلاین
📚 کتابخانه شخصی
ذخیره علاقه‌مندی‌ها
🔔 اطلاع‌رسانی جدید
📧 اطلاع‌رسانی