یک روز بچه ها با خانواده شان سوار یک قایق بزرگ شدند تا به جزیره ای کوچک بروند. هوا ابتدا آرام بود، اما ناگهان طوفان شدیدی شروع شد و امواج بلند قایق را تکان دادند. بچه ها وحشت زده شدند. در دوردست نوری از فانوس دریایی می درخشید. نگهبان پیر فانوس دریایی که سال ها تجربه داشت، با پرچم و چراغ ها راه درست را به ناخدا نشان داد. ناخدا گفت: «اگر راهنمایی او نبود، ممکن بود در صخره ها گیر کنیم.» وقتی قایق سالم به ساحل رسید، بچه ها با هیجان از نگهبان پرسیدند: «شما چطور همیشه می دانید چه کار کنید؟» پیرمرد لبخند زد و گفت: «تجربه مثل فانوس است، تاریکی را روشن می کند.» بچه ها یاد گرفتند که تجربه بزرگترها همیشه راه نجات است.
داستان کودکانه فانوس دریایی و تجربه نگهبان پیر
بچه ها در سفر دریایی شان با طوفان روبه رو می شوند، اما نگهبان پیر فانوس دریایی با تجربه اش آنها را به سلامت راهنمایی می کند.
👶 8 - 11 سال
✍️ جلال اونق
📅 2025/10/01
📖 متن داستان
📱 اپلیکیشن اندروید
📱
🚀 به زودی!
امکان گوش دادن به داستانها در اپلیکیشن اندروید
🎵
گوش دادن آفلاین
📚
کتابخانه شخصی
⭐
ذخیره علاقهمندیها
🔔
اطلاعرسانی جدید