داستان کودکانه سفر به جنگل تاریک و تجربه شکارچی دانا

گروهی از بچه ها برای جمع آوری میوه به جنگل می روند و در تاریکی گرفتار می شوند. شکارچی دانا با تجربه خود آنها را نجات می دهد.

👶 7 - 12 سال ✍️ جلال اونق 📅 2025/10/01
داستان داستان کودکانه سفر به جنگل تاریک و تجربه شکارچی دانا

📖 متن داستان

چند کودک روستایی یک روز تصمیم گرفتند برای جمع آوری میوه های جنگلی به داخل جنگل بروند. آنها سرگرم چیدن میوه ها شدند و متوجه گذر زمان نشدند. ناگهان هوا تاریک شد و صدای حیوانات جنگل ترس را به دلشان انداخت. آنها راه بازگشت را پیدا نمی کردند. همان لحظه شکارچی دانا که سال ها تجربه زندگی در جنگل داشت، آنها را دید. او گفت: «در جنگل همیشه باید به نشانه ها دقت کنید؛ مثل رد پا، بوی درختان یا صدای پرندگان.» بچه ها با دقت به گفته های او عمل کردند. شکارچی با مشعل مسیر را روشن کرد و نشانه ها را نشان داد. بعد از مدتی همه به سلامت به روستا برگشتند. بچه ها با شگفتی گفتند: «اگر تجربه شما نبود، در تاریکی می ماندیم.» شکارچی لبخند زد و گفت: «یاد گرفتن از بزرگترها همیشه چراغ راه آینده شماست.»

📱 اپلیکیشن اندروید

📱
🚀 به زودی!

امکان گوش دادن به داستان‌ها در اپلیکیشن اندروید

🎵 گوش دادن آفلاین
📚 کتابخانه شخصی
ذخیره علاقه‌مندی‌ها
🔔 اطلاع‌رسانی جدید
📧 اطلاع‌رسانی