یک روز پارسا در حال بازی با تبلتش بود که ناگهان صفحه شروع به درخشیدن کرد و او را به دنیایی دیجیتالی فرستاد. وقتی چشمانش را باز کرد، خودش را در جنگلی دید که درخت هایش از صفر و یک ساخته شده بودند! ناگهان صدایی از آسمان آمد: «به جنگل داده ها خوش آمدی! برای زنده ماندن باید حلقه ها را بشناسی!» پارسا با تعجب گفت: «حلقه؟ یعنی چی؟» صدای مهربانی پاسخ داد: «حلقه یعنی تکرار تا زمانی که کار تمام شود!» پارسا دید در مقابلش دیواری از درختان بلند وجود دارد. روی سنگی نوشته شده بود: «تا وقتی عدد کمتر از 10 است، جلو برو!» او متوجه شد که این یک دستور حلقه ای است. شروع به حرکت کرد و هر بار عددی بالاتر گفت: 1، 2، 3... و وقتی به 10 رسید، دروازه باز شد. در مسیر بعدی، نگهبان حلقه ها به او گفت اگر دستورها را درست بنویسی، هیچ وقت در جنگل گم نمی شوی. پارسا با استفاده از حلقه ها توانست مسیر خروج را پیدا کند. وقتی برگشت به دنیای واقعی، لبخند زد و گفت: «حالا فهمیدم تکرارها چطور به من کمک می کنند تا به هدفم برسم!»
جنگل داده ها و نگهبان حلقه ها
پسر ماجراجویی به نام پارسا وارد جنگلی می شود که درخت هایش از داده ساخته شده اند و با یادگیری مفهوم حلقه ها از خطر فرار می کند.
👶 7 - 12 سال
✍️ جلال اونق
📅 2025/10/04
📖 متن داستان
📱 اپلیکیشن اندروید
📱
🚀 به زودی!
امکان گوش دادن به داستانها در اپلیکیشن اندروید
🎵
گوش دادن آفلاین
📚
کتابخانه شخصی
⭐
ذخیره علاقهمندیها
🔔
اطلاعرسانی جدید