در بندر کوچک آرام دریا، فانوس دریایی قدیمی همیشه شب ها روشن بود و مسیر کشتی ها را نشان می داد. اما یک شب ناگهان نور آن خاموش شد و دریانوردان ترسیدند. مهتاب، سهیل و نیکا تصمیم گرفتند دلیل خاموشی را کشف کنند. وقتی به فانوس رسیدند، درِ ورودی با قفلی زنگ زده بسته شده بود. بالای در نوشته ای محو دیده می شد: «نور در دل تاریکی زنده است.» بچه ها فهمیدند باید معمایی در کار باشد. با نور چراغ قوه شان روی دیوار تاباندند و حروف پنهان شده ای را پیدا کردند که رمز قفل بود. داخل فانوس، راه پله ای مارپیچ وجود داشت و در هر طبقه، علامتی روی دیوار حک شده بود. سهیل حدس زد که این علامت ها مربوط به ستاره های آسمان هستند. آن ها شب بعد با تلسکوپ ستاره ها را بررسی کردند و فهمیدند هر علامت، حرفی از یک کلمه است. با کنار هم گذاشتن حروف، جمله ای ساخته شد: «روشنایی در دانش است.» آن ها به اتاق بالایی رفتند و درون کتابچه ای قدیمی، نقشه سیم کشی فانوس را یافتند. مهتاب متوجه شد یک قطعه کوچک قطع شده و با کمک پدرش آن را تعمیر کردند. فانوس دوباره روشن شد و شهر درخشان گشت. مردم آن ها را قهرمانان بندر نامیدند و بچه ها یاد گرفتند که علم و فکر، بهترین راه حل تاریکی هاست.
معمای فانوس دریایی خاموش
یک گروه از کودکان شجاع تلاش می کنند بفهمند چرا فانوس دریایی قدیمی شهر ساحلی شان خاموش شده و در این مسیر با رمزها و معماهایی روبه رو می شوند که آن ها را به حقیقتی شگفت انگیز می رساند.
👶 7 - 12 سال
✍️ جلال اونق
📅 2025/10/04
📖 متن داستان
📱 اپلیکیشن اندروید
📱
🚀 به زودی!
امکان گوش دادن به داستانها در اپلیکیشن اندروید
🎵
گوش دادن آفلاین
📚
کتابخانه شخصی
⭐
ذخیره علاقهمندیها
🔔
اطلاعرسانی جدید