در شهر نیشابور، پسری به دنیا آمد که از همان کودکی به آسمان نگاه می کرد و از دیدن ستاره ها شگفت زده می شد. نام او عمر بود. پدرش پارچه فروش بود، اما عمر بیشتر از هر چیز به کتاب و عدد علاقه داشت. وقتی دیگران بازی می کردند، او با ریاضی بازی می کرد! وقتی بزرگ تر شد، در مدرسه ی نیشابور، معلمانش از هوش او حیرت کردند. او می توانست مسائلی را حل کند که حتی بزرگ ترها هم نمی فهمیدند. عشق او به آسمان باعث شد که ستاره شناس بزرگی شود. او ساعت ها به آسمان شب خیره می شد و حرکت ستارگان را یادداشت می کرد. خیام تقویمی ساخت که از تقویم میلادی هم دقیق تر بود! اما او فقط دانشمند نبود. گاهی قلم برمی داشت و شعر می نوشت. شعرهایی که درباره ی زندگی، گذر زمان، و شاد بودن بود. یکی از شعرهایش می گوید: «برخیز و بیا بتا برای دل ما، حل کن به جمال خویش مشکل ما...» عمر خیام به کودکان یاد می دهد که می توان هم عالم بود و هم هنرمند؛ هم با عددها زندگی کرد و هم با شعرها. او می گفت: «دانش چراغی است که راه را روشن می کند، و شعر نوری است که دل را گرم می سازد.» خیام با علم و شعرش، هم ذهن و هم دل مردم جهان را روشن کرد.
عمر خیام؛ شاعر، دانشمند و ستاره شناس ایرانی
این داستان بلند درباره عمر خیام نیشابوری است، دانشمند و شاعری ایرانی که هم در ریاضی و نجوم نابغه بود و هم شعرهایش سرشار از فلسفه و اندیشه های زیباست. داستانی که نشان می دهد علم و هنر می توانند در یک دل جمع شوند.
👶 10 - 14 سال
✍️ جلال اونق
📅 2025/10/07
📖 متن داستان
📱 اپلیکیشن اندروید
📱
🚀 به زودی!
امکان گوش دادن به داستانها در اپلیکیشن اندروید
🎵
گوش دادن آفلاین
📚
کتابخانه شخصی
⭐
ذخیره علاقهمندیها
🔔
اطلاعرسانی جدید