در شهری سرد در انگلستان، زنی زندگی می کرد که روزهای سختی را پشت سر می گذاشت. نامش جِی. کی. رولینگ بود. او مادر تنها بود و در حالی که برای مراقبت از دختر کوچکش تلاش می کرد، هیچ پولی نداشت و مجبور بود در کافه ای کوچک بنشیند و داستان بنویسد. اما ذهنش پر از جادو بود! روزی در حالی که در قطار نشسته بود، ناگهان ایده ی پسری جادوگر به ذهنش رسید؛ پسری به نام هری پاتر. رولینگ با لبخند گفت: «او در ذهنم ظاهر شد، با موهای ژولیده و عینکی گرد.» او شب ها تا دیر وقت می نوشت، حتی وقتی خسته و گرسنه بود. ناشران زیادی کتابش را نپذیرفتند، یکی پس از دیگری گفتند: «این کتاب برای کودکان جالب نیست.» اما رولینگ تسلیم نشد. تا اینکه ناشری کوچک کتابش را پذیرفت و ناگهان دنیای هری پاتر به قلب میلیون ها کودک راه یافت. امروز کتاب هایش به ده ها زبان ترجمه شده اند و فیلم هایش الهام بخش میلیون ها نفر است. او می گوید: «تا زمانی که امید داری، شکست معنا ندارد.» داستان او به کودکان یاد می دهد که تخیل، قدرتی است که می تواند زندگی را تغییر دهد.
جِی. کی. رولینگ؛ زنی که از دل سختی، جادوی هری پاتر را آفرید
این داستان درباره جِی. کی. رولینگ است، نویسنده ای که در دوران سختی و فقر، با ایمان به تخیلش توانست مجموعه ی هری پاتر را بنویسد و میلیون ها کودک را در سراسر دنیا شاد کند.
👶 9 - 14 سال
✍️ جلال اونق
📅 2025/10/08
📖 متن داستان
📱 اپلیکیشن اندروید
📱
🚀 به زودی!
امکان گوش دادن به داستانها در اپلیکیشن اندروید
🎵
گوش دادن آفلاین
📚
کتابخانه شخصی
⭐
ذخیره علاقهمندیها
🔔
اطلاعرسانی جدید