راز گرم کن برفی

سامی و دوستش نادر در یک روز برفی تصمیم می گیرند به کوه بروند. اما سرمای زیاد باعث می شود یاد بگیرند که برای لذت بردن از برف، باید آماده باشند. آن ها با خوردن سوپ داغ، پوشیدن چند لایه لباس و مراقبت از بدنشان، روزی پر از شادی و سلامت را تجربه می کنند.

👶 8 - 12 سال ✍️ جلال اونق 📅 2025/10/08
داستان راز گرم کن برفی

📖 متن داستان

زمستان از راه رسیده بود و همه جا سفیدپوش شده بود. سامی از پنجره ی اتاقش بیرون را نگاه کرد و فریاد زد: «نادر! برف اومده! بیا بریم بازی کنیم!» نادر با خوشحالی دوید بیرون، اما مادر سامی صدایش زد: «پسرم، بدون لباس گرم نمی ری! زمستون فقط برای اونایی قشنگه که بلدند خودشون رو گرم نگه دارن.»

سامی با ناراحتی گفت: «ولی لباس زیاد سنگینه!» مادر خندید و گفت: «پس بذار یه راز بهت بگم؛ یه راز گرم کن برفی!» او برایش توضیح داد که اگر چند لایه لباس سبک بپوشد، گرمای بدنش حفظ می شود. گفت: «یه لایه نازک نخی، بعد یه بلوز پشمی، و بعد یه کاپشن ضدآب. و حتماً شال و دستکش!»

سامی و نادر با لباس های گرم شان به کوه رفتند. در میان برف ها غلت می زدند و آدم برفی می ساختند. وقتی سردشان شد، مادر سامی آن ها را صدا زد تا کنار بخاری بنشینند و سوپ داغ بخورند. سامی گفت: «مادر! راز گرم کن برفی واقعاً کار کرد! اصلاً سردم نشد!»

مادر خندید و گفت: «وقتی یاد بگیری با طبیعت هماهنگ باشی، هیچ فصلی سرد یا سخت نیست.» آن روز سامی فهمید که مراقبت از سلامتی اش فقط با پوشیدن لباس نیست، بلکه با خوردن غذای گرم، استراحت کافی و شاد بودن هم ممکن است.

از آن روز، زمستان برای سامی تبدیل شد به فصلی از گرما، شادی و برف های درخشان.

📱 اپلیکیشن اندروید

📱
🚀 به زودی!

امکان گوش دادن به داستان‌ها در اپلیکیشن اندروید

🎵 گوش دادن آفلاین
📚 کتابخانه شخصی
ذخیره علاقه‌مندی‌ها
🔔 اطلاع‌رسانی جدید
📧 اطلاع‌رسانی