داستان حضرت ابراهیم و پسر مهربانش اسماعیل برای کودکان

در این داستان زیبا و آموزنده، کودکان با ایمان و شجاعت حضرت ابراهیم و فرمان برداری حضرت اسماعیل آشنا می شوند. داستان نشان می دهد که چگونه اعتماد به خدا، حتی در سخت ترین لحظات، به آرامش و نجات می انجامد.

👶 8 - 12 سال ✍️ جلال اونق 📅 2025/10/11
داستان داستان حضرت ابراهیم و پسر مهربانش اسماعیل برای کودکان

📖 متن داستان

روزی روزگاری در سرزمینی دور، پیامبری بزرگ به نام حضرت ابراهیم (ع) زندگی می کرد. او مردی مهربان، صبور و باایمان بود و همیشه مردم را به پرستش خدای یگانه دعوت می کرد. حضرت ابراهیم سال ها دعا کرد تا خداوند به او فرزندی عطا کند. سرانجام، خداوند دعای او را پذیرفت و پسر نازنینی به نام اسماعیل به او بخشید. ابراهیم و اسماعیل یکدیگر را بسیار دوست داشتند و هر روز با هم کار می کردند، دعا می خواندند و از یاد خدا لذت می بردند. سال ها گذشت تا روزی خداوند حضرت ابراهیم را در خوابی بزرگ آزمود. او در خواب دید که مأمور شده است پسر عزیزش اسماعیل را قربانی کند. صبح که بیدار شد، دلش لرزید اما می دانست که فرمان خدا همیشه خیر است. وقتی موضوع را با اسماعیل در میان گذاشت، پسر کوچک و مؤمنش با آرامش گفت: «پدر جان، هرچه خدا فرمان داده انجام بده، من صبور خواهم بود.» این پاسخ باعث شد اشک در چشمان ابراهیم حلقه بزند. او همراه پسرش به سوی کوه رفت تا فرمان الهی را انجام دهد. اما درست در لحظه ای که خواست کار را انجام دهد، صدایی از آسمان آمد: «ای ابراهیم! فرمان را انجام دادی، اما خداوند نخواست پسر تو آسیب ببیند.» به جای اسماعیل، قوچی بزرگ از سوی خداوند فرستاده شد تا قربانی شود. از آن روز، یاد آن فداکاری و ایمان، در روز عید قربان زنده نگه داشته می شود تا همه یاد بگیرند که ایمان و اطاعت از خداوند، زیباترین نشانه عشق واقعی است.

📱 اپلیکیشن اندروید

📱
🚀 به زودی!

امکان گوش دادن به داستان‌ها در اپلیکیشن اندروید

🎵 گوش دادن آفلاین
📚 کتابخانه شخصی
ذخیره علاقه‌مندی‌ها
🔔 اطلاع‌رسانی جدید
📧 اطلاع‌رسانی