پسر خجالتی و نقاشی رنگین کمان

داستان پسری خجالتی به نام امیر است که از صحبت در جمع می ترسد، اما با نقاشی رنگارنگ خود یاد می گیرد که بیان احساساتش باعث دوستی و شادی می شود.

👶 7 - 10 سال ✍️ جلال اونق 📅 2025/10/11
داستان پسر خجالتی و نقاشی رنگین کمان

📖 متن داستان

امیر پسری آرام و خجالتی بود. او همیشه در کلاس، گوشه ای می نشست و وقتی معلم از او سوالی می پرسید، سرش را پایین می انداخت و با صدای آهسته جواب می داد. هم کلاسی هایش گاهی فکر می کردند که امیر دوست ندارد با کسی صحبت کند، اما در واقع امیر از اینکه بقیه به او بخندند یا اشتباه کند، می ترسید.

یک روز معلم هنر گفت: «بچه ها! می خواهم هرکدامتان یک نقاشی از دنیای رویایی خودتان بکشید.» امیر مداد رنگی هایش را برداشت و شروع کرد به کشیدن یک رنگین کمان بزرگ که از دل خورشید بیرون می آمد و برفراز جنگلی پر از پرنده های آبی می درخشید. وقتی نقاشی اش تمام شد، معلم آن را دید و با لبخند گفت: «امیر! چه نقاشی فوق العاده ای! می خواهی برای همه درباره اش توضیح بدهی؟» امیر از ترس سرخ شد، اما وقتی دید همه بچه ها با چشمان پر از تحسین به او نگاه می کنند، نفس عمیقی کشید و گفت: «این رنگین کمان نماد امید است... حتی وقتی می ترسیم، امید مثل رنگین کمان در دلمان می درخشد.»

بچه ها با صدای بلند برایش دست زدند و امیر فهمید که اشتباه کردن یا صحبت کردن در جمع ترسناک نیست. از آن روز به بعد، او با دیگران بیشتر صحبت می کرد و فهمید که دوستی از همین گفتگوهای ساده شروع می شود.

📱 اپلیکیشن اندروید

📱
🚀 به زودی!

امکان گوش دادن به داستان‌ها در اپلیکیشن اندروید

🎵 گوش دادن آفلاین
📚 کتابخانه شخصی
ذخیره علاقه‌مندی‌ها
🔔 اطلاع‌رسانی جدید
📧 اطلاع‌رسانی