در مدرسه ای قدیمی و پررمز و راز، وسایل بچه ها یکی یکی گم می شد. مدادهای رنگی، پاک کن ها، و حتی دفتر نقاشی ها! همه ناراحت بودند و کسی نمی دانست چه خبر است. نازنین که همیشه باهوش و با اعتمادبه نفس بود، تصمیم گرفت خودش وارد عمل شود. او و دوستانش «مانی» و «هلیا» شبانه در مدرسه ماندند تا دزد را پیدا کنند. با چراغ قوه در دست، گوشه به گوشه را گشتند. ناگهان صدای خش خش از انباری آمد! نازنین آرام نزدیک شد و با دقت در را باز کرد. با شگفتی دید که دزد واقعی، گربه ی کوچولوی مدرسه بود که وسایل براق را جمع می کرد تا در جعبه اش پنهان کند! بچه ها خندیدند، ولی نازنین گفت: «هر معمایی، حتی بامزه ترینشان، ارزش کشف دارد.» از آن شب، نازنین قهرمان مدرسه شد و همه یاد گرفتند که با دقت و همکاری می توان رازها را حل کرد.
راز گمشده در مدرسه شبانه کارآگاه نازنین
نازنین، دختر شجاعی بود که عاشق کشف رازها بود. در مدرسه شان وسایل دانش آموزان یکی یکی ناپدید می شد و همه نگران بودند. او با کمک دوستانش شبانه به مدرسه رفت تا راز دزد را پیدا کند. آن شب پر از ماجرا، نازنین با شجاعت معما را حل کرد و نشان داد که دختران هم می توانند کارآگاهان بزرگی باشند.
👶 7 - 11 سال
✍️ جلال اونق
📅 2025/10/12
📖 متن داستان
📱 اپلیکیشن اندروید
📱
🚀 به زودی!
امکان گوش دادن به داستانها در اپلیکیشن اندروید
🎵
گوش دادن آفلاین
📚
کتابخانه شخصی
⭐
ذخیره علاقهمندیها
🔔
اطلاعرسانی جدید