مهندس آرین : قسمت چهارم: قلب شهر کُدها

آرین و بیت وارد قلب شهر کدها می شوند، اما ویرو دوباره ظاهر می شود و نبردی بزرگ شکل می گیرد. بیت برای نجات آرین خودش را فدا می کند و به او یادآوری می کند که ایمان به خود، کلید موفقیت است. آرین حالا باید به تنهایی به سمت هسته ی اصلی برود تا با ویرو برای همیشه روبه رو شود.

👶 5 - 20 سال ✍️ جلال اونق 📅 2025/10/19
داستان مهندس آرین : قسمت چهارم: قلب شهر کُدها

📖 متن داستان

آرین و بیت با هیجان وارد شهر درخشان شدند. خیابان ها از داده های متحرک ساخته شده بود و ساختمان ها شبیه تراشه های غول پیکر درخشان بودند. هر کجا که نگاه می کردی، خطوط کُد مثل جویبارهایی از نور جریان داشتند.

بیت گفت:

– خوش اومدی به مرکز همه چیز، آرین! اینجا قلب شهر کُدهاست. جایی که برنامه نویس ها آینده رو می سازن.

آرین لبخند زد و گفت:

– اینجا مثل رؤیاست... اما ویرو هنوز تموم نشده، درسته؟

بیت با حالتی نگران جواب داد:

– نه، اون هنوز توی شبکه هست. ولی برای متوقف کردنش باید به «هسته ی اصلی سیستم» بری. اون جاست که باید آزمون نهایی رو بگذرونی.

در همان لحظه، صدای بلندی از آسمان پیچید و ابرهای نئونی تار شدند. از دل ابرها، تصویری قرمز از ویرو پدیدار شد.

– فکر کردی می تونی از من فرار کنی، کوچولوی برنامه نویس؟ من خودِ خطا هستم!

آرین با شجاعت جلو رفت و گفت:

– شاید تو خطا باشی، ولی من یاد گرفتم هر خطایی یه فرصت یادگیریه!

ویرو با خشم فریاد زد و انرژی سرخ رنگی به سمت آرین پرتاب کرد. بیت خودش را سپر کرد و از نور آبی اش برای محافظت از آرین استفاده کرد.

بیت ناله ای کرد و گفت:

– باید سریع تر بری... به مرکز هسته... من تا وقتی بتونم، نگهش می دارم.

آرین با چشمانی پر از اشک گفت:

– نه بیت، بدون تو نمی رم!

بیت لبخند زد و گفت:

– من درون کُدها ادامه پیدا می کنم... فقط یادت باشه، آرین، ایمان به خودت یعنی کلیدِ باز کردن هر دیوار بسته.

نور بیت شدیدتر شد و تمام میدان را درخشاند. ویرو موقتاً محو شد، و آرین با قلبی سنگین به سمت مرکز هسته دوید؛ جایی که سرنوشتش در انتظار بود...

📱 اپلیکیشن اندروید

📱
🚀 به زودی!

امکان گوش دادن به داستان‌ها در اپلیکیشن اندروید

🎵 گوش دادن آفلاین
📚 کتابخانه شخصی
ذخیره علاقه‌مندی‌ها
🔔 اطلاع‌رسانی جدید
📧 اطلاع‌رسانی