یک روز آفتابی، دختری به نام ندا در حیاط خانه اش نشسته بود و به رنگین کمان زیبایی که در آسمان بود، نگاه می کرد. ناگهان، یک جرقه ی نورانی در آسمان درخشید و دنیای رنگی عجیبی به او نشان داد. ندا با کنجکاوی تصمیم گرفت که به این دنیا سفر کند. او با یک پرواز شیرین وارد دنیای رنگین شد.
در این دنیا، ندا با موجوداتی به نام 'رنگین کمان ها' آشنا شد. این موجودات به رنگ های مختلف بودند و هر کدام شخصیتی منحصر به فرد داشتند. یکی از آنها، 'قرمز'، شجاع و پرانرژی بود، 'آبی' آرام و هوشمند بود و 'زرد' همیشه خوشحال و خندان بود.
ندا و دوستان جدیدش تصمیم گرفتند که سفری به دنیای دیگر داشته باشند، اما برای این کار باید به سه معما پاسخ می دادند. معما اول درباره ی دوستی بود. ندا با استفاده از تجربیاتش در زندگی واقعی پاسخ درست را داد و دوست جدیدش 'قرمز' به او کمک کرد. سپس، آنها به معمای دوم رسیدند که شامل همکاری بود. آنها با هم کار کردند و توانستند به راحتی این معما را حل کنند.
معما سوم درباره ی چالش ها و مشکلات بود. ندا یاد گرفت که هر چالشی که پیش روی او قرار می گیرد، فرصتی برای یادگیری و رشد است. با این تفکر، ندا و دوستانش توانستند معما را حل کنند و به دنیای دیگری قدم گذاشتند.
در این دنیا، ندا با موجوداتی دیگر نیز آشنا شد و درس های زیاد و ارزنده ای گرفت. او فهمید که هیچ چیزی مهم تر از دوستی و همکاری نیست. بعد از ماجراهای فراوان، ندا با احساس خوشحالی و سربلندی به دنیای خود بازگشت و متوجه شد که می تواند با دوستی و همکاری، هر چالشی را پشت سر بگذارد.