در یک روز آفتابی و زیبا، خلال گیر کوچکی به نام نیکو در جنگل سرسبز به دنبال دوستانش بود. او در جستجوی دوستانش به سمت درخت بزرگ قدیمی رفت. نیکو همیشه عاشق ماجراجویی و کشف چیزهای جدید بود. او فکر می کرد امروز روزی خاص خواهد بود. وقتی به درخت رسید، ناگهان یک صدای خنده دار شنید. درون درخت بزرگ، پاندا کوچکی به نام پاندی خوابش برده بود و صداهایی شبیه به خنده از او خارج می شد. نیکو برای بیدار کردن پاندی بلند شد و گفت: "هی! بیدار شو! روز مله ئی دارد!" پاندی با چشمان خواب آلودش نیکو را نگاه کرد و گفت: "اه! چه خبر است؟ تو چرا انقدر شلوغ می کنی؟" نیکو جواب داد: "بیا با هم به جنگل بگردیم و ماجراجویی کنیم!"
پاندی با دلخوری گفت: "ولی من هنوز خوابم..." نیکو جواب داد: "فقط یک بار بیا! ما می توانیم چیزهای جدیدی ببینیم و دوستان جدیدی پیدا کنیم!"
پاندی که کمی کنجکاو شده بود، بالاخره راضی شد و از درخت پایین آمد. دو دوست با هم شروع به گشت وگذار در جنگل کردند. آنها از درختان بزرگ و گل های رنگارنگ دیدن کردند.
کمی بعد، آنها به یک دریاچه زیبا رسیدند. آب دریاچه روشن و زلال بود و نیکو و پاندی نمی توانستند از دیدن آن خودداری کنند. آنها به کناره دریاچه نشسته و پاهایشان را در آب قرار دادند. نیکو به پاندی گفت: "بیا قایق درست کنیم!"
آنها با چوب و برگ های درختان قایق کوچک تری درست کردند و با آن روی دریاچه حرکت کردند. در این حین، ناگهان حس کردند که چیزی دندان دار به قایق آنها برخورد کرد! نیکو و پاندی ترسیدند و با هم فریاد زدند.
وقتی نگاه کردند، دیدند که یک گروه از ماهی های رنگارنگ دور قایقشان در حال شنا هستند. نیکو با خوشحالی گفت: "وای! بچه ها! ببینید ماهی ها چقدر زیبا هستند!" پاندی که کمی از ترسش کم شده بود، گفت: "بله! آنها خیلی زیبا هستند!"
بعد از مدتی، بچه ها تصمیم گرفتند که از قایق بیرون بیایند و با ماهی ها بازی کنند. آنها با سرعت در آب شنا کردند و بازی کردند.
وقتی که روز به پایان رسید، نیکو و پاندی با حال خوش به خانه برگشتند. نیکو گفت: "می دانی پاندی، امروز واقعاً روز شگفت انگیزی بود!" و پاندی با لبخند گفت: "بله! من واقعاً از این ماجراجویی لذت بردم! شجاعت کردن و بیرون آمدن از خواب خیلی خوب بود!"
از آن روز به بعد، نیکو و پاندی تصمیم گرفتند هر روز با هم ماجراجویی کنند و به دوستان جدیدی بستند. آنها یاد گرفتند که شجاعت و دوستی می تواند زندگی را زیباتر کند. و بدین ترتیب، آنها همیشه بهترین دوستان باقی ماندند.