در یک روز آفتابی و زیبا، سارا، یک دختر کوچک با موهای قهوه ای و چشمان درخشان، تصمیم گرفت که از خانه بیرون برود. او همیشه کنجکاو بود و دوست داشت دنیای خارج از خانه را کشف کند. هنگام گشت وگذار در باغ، ناگهان یک خرگوش سفید با گوش های بلند و پشمالو را دید. خرگوش نامش بامزه بود و سارا متوجه شد که او هم خیلی کنجکاو است. سارا به بامزه گفت: "سلام! می خواهی با من ماجراجویی کنی؟" بامزه که به شدت هیجان زده شده بود، سرش را تکان داد و با هم به سفرشان آغاز کردند. سارا و بامزه به یک جنگل سبز و خرم رسیدند. درختان بلند و سبز، آسمان آبی و پرندگان زیبا فضا را پر کرده بودند. در راه، صدای زنگوله ای را شنیدند. سارا با بامزه به سمت صدا رفتند و ناگهان به دنیای جادویی ای رسیدند. آنجا موجودات عجیبی مانند پری ها و گربه های بلورسنگی وجود داشتند. سارا و بامزه با آنها آشنا شدند و فهمیدند که هر یک از موجودات جادویی داستانی دارند. آنها از پری هایی که تنهایشان در آسمان می رقصیدند، و همچنین از گربه هایی که با جادو به پرواز درمی آمدند، داستان های جالبی شنیدند. سارا متوجه شد که هر موجودی در دنیای جادویی، نقاط قوت و ضعف خودش را دارد و مهم است که در کنار یکدیگر کار کنند تا مشکلات را حل کنند. بعد از مدتی، سارا و بامزه به خانه برگشتند. آنها از این ماجراجویی یاد گرفتند که دوستی و همکاری مهم ترین ارزش ها هستند و دنیای جادوئی پر از شگفتی هایی است که فقط با قلبی باز می توان به آن دست یافت. سارا خوشحال و با خاطرات شیرین به خانه برگشت و بامزه هم همیشه دوستش ماند.
ماجراهای جالب سارا و خرگوش سفید
سارا دختری کنجکاو است که در یک روز آفتابی با یک خرگوش سفید به نام بامزه ماجراجویی می کند. آنها به دنیای جادویی می روند و با دوستان جدیدی آشنا می شوند.
👶 7 - 12 سال
✍️ GPT
📅 2025/12/09
📖 متن داستان
📱 اپلیکیشن اندروید
📱
🚀 به زودی!
امکان گوش دادن به داستانها در اپلیکیشن اندروید
🎵
گوش دادن آفلاین
📚
کتابخانه شخصی
⭐
ذخیره علاقهمندیها
🔔
اطلاعرسانی جدید