ماجراجویی سنجاب کنجکاو در جنگل بزرگ

داستان بلند و جذاب درباره سنجابی کنجکاو که در جنگل بزرگ به دنبال کشف رازهای پنهان حیوانات می رود و دوستی و همکاری را یاد می گیرد.

👶 7 - 10 سال ✍️ جلال اونق 📅 2025/09/15
داستان ماجراجویی سنجاب کنجکاو در جنگل بزرگ

📖 متن داستان

در دل جنگل سبز و پر از درختان بلند، سنجابی کوچک و کنجکاو به نام «سروش» زندگی می کرد. او همیشه دوست داشت همه چیز را بداند و هیچ وقت از پرسیدن سؤال خسته نمی شد. یک روز صبح، وقتی پرتوهای خورشید از لابه لای برگ ها عبور می کردند، سروش تصمیم گرفت سفری تازه آغاز کند. او شنیده بود که در عمق جنگل دریاچه ای مخفی وجود دارد که همه حیوانات درباره آن قصه می گویند.

سروش در مسیرش با خرگوشی بازیگوش به نام «مانی» آشنا شد. مانی به او گفت که مسیر دریاچه آسان نیست و باید از میان بوته های خاردار و رودخانه ای پر آب عبور کند. اما سنجاب کوچک با شجاعت گفت: «اگر با هم باشیم، حتماً می توانیم.» پس آن ها دست به دست هم دادند و سفر را آغاز کردند.

در راه، با خرس بزرگی روبه رو شدند که ابتدا کمی ترسناک به نظر می رسید، اما وقتی فهمید که آن ها به دنبال دریاچه هستند، لبخند زد و گفت: «من می توانم راه را نشان دهم، اما باید قول بدهید که همیشه با هم مهربان باشید.»

پس از سفری طولانی، آن ها به دریاچه رسیدند. آب شفاف و آبی دریاچه زیر نور خورشید برق می زد. حیوانات همه دور هم جمع شدند و جشنی برپا کردند. سروش یاد گرفت که کنجکاوی اگر همراه با دوستی و همکاری باشد، می تواند ماجراجویی های شگفت انگیزی خلق کند.

این داستان به کودکان نشان می دهد که همکاری، دوستی و شجاعت می تواند هر مسیر دشواری را آسان کند.

📱 اپلیکیشن اندروید

📱
🚀 به زودی!

امکان گوش دادن به داستان‌ها در اپلیکیشن اندروید

🎵 گوش دادن آفلاین
📚 کتابخانه شخصی
ذخیره علاقه‌مندی‌ها
🔔 اطلاع‌رسانی جدید
📧 اطلاع‌رسانی