داستان کودکانه احترام و دوستی در مدرسه: بازی گروهی با انصاف

این داستان کودکانه درباره احترام و همکاری با دوستان در مدرسه است. بچه ها یاد می گیرند هنگام بازی گروهی، با انصاف رفتار کنند و به احساسات دوستانشان اهمیت بدهند.

👶 7 - 10 سال ✍️ جلال اونق 📅 2025/09/15
داستان داستان کودکانه احترام و دوستی در مدرسه: بازی گروهی با انصاف

📖 متن داستان

در زنگ ورزش، بچه های کلاس چهارم تصمیم گرفتند یک مسابقه طناب کشی برگزار کنند. معلم ورزش، آن ها را به دو گروه تقسیم کرد. علی و سارا خیلی هیجان زده بودند، اما وقتی بازی شروع شد، علی بی آنکه توجهی به دیگران کند، مدام داد می زد: «من باید رهبر باشم! همه به من گوش کنید!» این رفتار باعث شد بقیه بچه ها ناراحت شوند و بازی به هم بخورد.

معلم ورزش بچه ها را صدا زد و گفت: «بچه ها، بازی فقط برد و باخت نیست. مهم تر از آن، یاد گرفتن همکاری و احترام به نظر دیگران است.» علی کمی فکر کرد و از دوستانش عذرخواهی کرد. او گفت: «حق با شماست. من نباید فقط خودم را مهم می دانستم. از این به بعد، می خواهم با شما همکاری کنم.»

وقتی دوباره بازی شروع شد، علی این بار اجازه داد همه بچه ها نظر بدهند و با هم تصمیم بگیرند چه کسی کجا بایستد. سارا هم به بچه ها یادآوری کرد که تشویق و حمایت از دوستان حتی وقتی می بازیم خیلی مهم است. آن روز، حتی اگر گروه علی برنده نشد، همه بچه ها خوشحال بودند چون یاد گرفتند دوستی و احترام ارزش بیشتری از بردن دارد.

از آن به بعد، هر وقت در مدرسه بازی می کردند، بچه ها بیشتر به حرف های هم گوش می دادند و به یکدیگر احترام می گذاشتند. علی هم فهمید که رهبر بودن یعنی به همه فرصت برابر بدهی و احساساتشان را در نظر بگیری. این درس مهم به همه بچه ها کمک کرد دوستی هایشان محکم تر و زیباتر شود.

📱 اپلیکیشن اندروید

📱
🚀 به زودی!

امکان گوش دادن به داستان‌ها در اپلیکیشن اندروید

🎵 گوش دادن آفلاین
📚 کتابخانه شخصی
ذخیره علاقه‌مندی‌ها
🔔 اطلاع‌رسانی جدید
📧 اطلاع‌رسانی