علی عادت داشت هر شب تا وقتی که چشم هایش خودبخود بسته شوند، با تبلت بازی کند. پدر و مادرش همیشه به او هشدار می دادند: 'علی جان، زود بخواب تا فردا سرحال باشی.' اما علی گوش نمی داد. تا اینکه یک شب، بسته ای مرموز روی تختش پیدا کرد. داخل آن یک عینک عجیب و غریب و یک یادداشت بود: 'این ماشین زمان رویاهاست. آن را بزن و بخواب تا نتیجه انتخاب هایت را ببینی.' علی کنجکاو شد، عینک را زد و خوابید. ناگهان خودش را در آینده دید، درست فردای آن روز. اما این آینده دو قسمت داشت. در سمت راست، 'علیِ با انرژی' را دید که به موقع خوابیده بود. آن علی با نشاط از خواب بیدار شد، یک صبحانه مقوی خورد و در مدرسه به تمام سوالات معلم با دقت جواب داد. در زمین بازی هم از همه سریع تر دوید و با دوستانش خندید. در سمت چپ، 'علیِ خسته' را دید که دیر خوابیده بود. آن علی با difficulty از رختخواب بیرون آمد، سر میز صبحانه چرت زد و در سر کلاس آنقدر خوابش آمد که حتی ساده ترین سوالات را هم نمی توانست پاسخ دهد. در زمین بازی هم آنقدر کند و بی حوصله بود که هیچکس نمی خواست با او بازی کند. علیِ اصلی که این صحنه را می دید، شوکه شده بود. او متوجه شد که انتخاب هایش در ساعت خواب،直接影响 روز بعدش را می سازد. صدایی مهربان به او گفت: 'هر شب، تو با انتخاب ساعت خوابت، آینده فردایت را می سازی. آیا دوست داری یک ابرقهرمان پرانرژی باشی یا یک دوست خسته و بی حوصله؟' علی بلند گفت: 'من می خواهم پرانرژی باشم!' سپس از خواب بیدار شد. آن روز اولین روزی بود که علی بدون اینکه کسی به او یادآوری کند، تبلت را خاموش کرد و زود به رختخواب رفت. او می دانست که با این کار، در حال ساختن یک فردای فوق العاده برای خودش است. از آن شب به بعد، ماشین زمان رویاهایش همیشه او را به آینده ای پر از انرژی و شادی می برد.
ماشین زمان رویاها: سفر پسرکی به آینده با خواب به موقع
علی، پسری که همیشه دیر می خوابید، با کمک یک ماشین زمان جادویی که فقط با خواب به موقع فعال می شد، به آینده سفر می کند و نتیجه زود خوابیدن و دیر خوابیدن را در خودش می بیند.
👶 7 - 10 سال
✍️ جلال اونق
📅 2025/09/15
📖 متن داستان
📱 اپلیکیشن اندروید
📱
🚀 به زودی!
امکان گوش دادن به داستانها در اپلیکیشن اندروید
🎵
گوش دادن آفلاین
📚
کتابخانه شخصی
⭐
ذخیره علاقهمندیها
🔔
اطلاعرسانی جدید