علی پسری پرانرژی و شاد بود که همیشه در حال بازی و ماجراجویی بود. او عاشق این بود که با اسباب بازی هایش قلعه بسازد یا ماشین های کوچک خود را روی زمین بچرخاند. اما مشکلی داشت: هیچ وقت نمی توانست وسایلش را پیدا کند! مداد رنگی هایش در زیر تخت، توپش پشت مبل، و دفتر نقاشی اش روی میز آشپزخانه رها می شد. هر بار که چیزی لازم داشت، شروع می کرد به جستجو و همه خانه را به هم می ریخت.
یک روز وقتی از مدرسه برگشت، روی میز اتاقش یک جعبه زیبا و رنگارنگ دید. روی آن نوشته بود: «جعبه نظم جادویی». علی کنجکاو شد و درِ جعبه را باز کرد. صدای آرامی شنید که می گفت: «اگر وسایل خود را در جای درست بگذاری، من همیشه آن ها را برایت نگه می دارم.» علی خندید و فکر کرد که این فقط یک شوخی است، اما تصمیم گرفت امتحان کند. او مدادهای رنگی، کتاب داستان و حتی توپ کوچک خود را مرتب داخل کشوها و جعبه گذاشت.
روز بعد وقتی می خواست نقاشی بکشد، با تعجب دید مدادهایش درست همان جایی هستند که گذاشته بود. او خوشحال شد و فهمید که مرتب بودن کار سختی نیست. از آن روز به بعد، علی هر بار بعد از بازی یا نوشتن، وسایلش را سر جای خود می گذاشت. دیگر چیزی گم نمی شد و اتاقش همیشه مرتب و زیبا بود. دوستانش وقتی به خانه اش می آمدند، تعجب می کردند که چقدر همه چیز منظم است. علی با لبخند می گفت: «راز من جعبه نظم است؛ اما در واقع این خود من هستم که یاد گرفتم وسایل را سر جایشان بگذارم.»
این داستان به بچه ها یاد می دهد که اگر وسایلشان را مرتب کنند، هیچ وقت چیزی را گم نخواهند کرد و همیشه در محیطی آرام و زیبا زندگی می کنند.