امیر پسری کنجکاو و عاشق مطالعه بود. او کتاب های زیادی داشت، اما همیشه مشکل پیدا کردنشان را داشت. گاهی یک کتاب را زیر تخت، گاهی داخل کمد لباس و گاهی حتی در کیف مدرسه اش پیدا می کرد. پدرش همیشه می گفت: «اگر وسایلت را مرتب کنی، هیچ وقت چیزی را گم نمی کنی.» اما امیر گوش نمی داد.
یک روز وقتی دنبال دفتر نقاشی اش می گشت، به طور اتفاقی گوشه اتاقش یک دریچه کوچک دید. وقتی آن را باز کرد، یک کتابخانه پنهانی در پشت دیوار پیدا کرد. او با هیجان همه وسایلش را به آنجا برد و مرتب روی قفسه ها گذاشت. هر بار که چیزی می خواست، به راحتی از همانجا برمی داشت.
با گذشت زمان، امیر فهمید که این کتابخانه جادویی نیست، بلکه فقط به او کمک کرده یاد بگیرد که نظم چقدر مهم است. او با برنامه ریزی هر روز وقت می گذاشت تا همه چیز را سر جای خودش قرار دهد. دیگر هیچ وقت کتاب هایش گم نشد و وقتی دوستانش برای بازی می آمدند، از نظم اتاق او شگفت زده می شدند.
این داستان به بچه ها می آموزد که داشتن جای مشخص برای وسایل بهترین راه برای جلوگیری از گم شدن آن هاست و باعث آرامش و شادی در زندگی روزمره می شود.