آرمان پسری بود که همیشه عاشق اختراع چیزهای تازه بود. اتاق او پر از جعبه ابزار، تکه های چوب و کاغذهای رنگی بود. یک روز وقتی در حال تا کردن هواپیمای کاغذی بود، ناگهان ایده ای در ذهنش جرقه زد: چرا نتوانم هواپیمایی بسازم که واقعا پرواز کند؟ او شروع به طراحی کرد. از چوب بستنی، نخ، لاستیک و کاغذهای ضخیم استفاده کرد. روزها و شب ها تلاش کرد تا بالاخره ماشین پرنده کاغذی آماده شد. وقتی سوار آن شد، باور نمی کرد که پرواز کند. اما با فشار دادن یک دکمه، ماشین آرام از زمین جدا شد و به آسمان رفت! آرمان با دوستانش به بالای کوه ها و دریاچه ها پرواز کردند. در طول راه، معماهایی را دیدند که باید برای ادامه پرواز حل می کردند: از باز کردن قفل های هوایی گرفته تا عبور از تونل های بادی. آنها با خلاقیت و همکاری توانستند هر مانعی را پشت سر بگذارند. در پایان سفر، آرمان فهمید که خلاقیت فقط برای ساختن وسایل نیست، بلکه برای کشف رازهای زندگی و تجربه های تازه نیز ضروری است. این ماجراجویی باعث شد او بیشتر از قبل به توانایی های خودش ایمان بیاورد.
پسر مخترع و ماشین پرنده کاغذی
آرمان با خلاقیت بی پایان خود یک ماشین پرنده از کاغذ می سازد و با دوستانش وارد ماجراجویی در آسمان می شود.
👶 7 - 10 سال
✍️ جلال اونق
📅 2025/09/16
📖 متن داستان
📱 اپلیکیشن اندروید
📱
🚀 به زودی!
امکان گوش دادن به داستانها در اپلیکیشن اندروید
🎵
گوش دادن آفلاین
📚
کتابخانه شخصی
⭐
ذخیره علاقهمندیها
🔔
اطلاعرسانی جدید