دختر چوپان و رویای بزرگ

سارا دختری بود که در کودکی مجبور بود در بیابان ها گوسفندان را چوپانی کند. او با شجاعت و تلاش بی پایانش توانست روزی نویسنده ای مشهور شود و کتاب هایش الهام بخش میلیون ها نفر گردد.

👶 7 - 10 سال ✍️ جلال اونق 📅 2025/09/16
داستان دختر چوپان و رویای بزرگ

📖 متن داستان

سارا دختر کوچکی بود که در روستایی دورافتاده زندگی می کرد. خانواده اش فقیر بودند و او مجبور بود از صبح تا غروب در کنار گوسفندان بماند. بسیاری فکر می کردند او هیچ وقت آینده ای روشن نخواهد داشت. اما سارا رویای بزرگی در دل داشت: او می خواست نویسنده شود و داستان هایش را به همه دنیا نشان دهد.

هر روز وقتی گوسفندان می چریدند، سارا روی خاک داستان می نوشت و در خیال خود به سرزمین های دور سفر می کرد. او با شاخه های خشکیده مداد می ساخت و با تکه های سنگ بر زمین می نوشت. بعدها، وقتی توانست چند کتاب کهنه از معلم روستا بگیرد، آن ها را بارها و بارها خواند تا جایی که از حفظ شد.

سال ها گذشت و سارا با تلاش بسیار، به شهر رفت و در کلاس های شبانه درس خواند. او اولین داستانش را نوشت و آن قدر مورد توجه قرار گرفت که ناشران آن را چاپ کردند. کتاب های او پر از امید، شجاعت و عشق به زندگی بود. روزی که سارا به روستای خود برگشت، بچه ها دورش جمع شدند و او به آن ها گفت: «هیچ سختی نمی تواند جلوی رویای کسی را بگیرد که باورش دارد.»

📱 اپلیکیشن اندروید

📱
🚀 به زودی!

امکان گوش دادن به داستان‌ها در اپلیکیشن اندروید

🎵 گوش دادن آفلاین
📚 کتابخانه شخصی
ذخیره علاقه‌مندی‌ها
🔔 اطلاع‌رسانی جدید
📧 اطلاع‌رسانی