در یک مدرسه ی شلوغ، پسری به نام مانی زندگی می کرد. او همیشه کنجکاو بود و دوست داشت همه چیز را امتحان کند. یک روز در زنگ تفریح، چشمش به مداد رنگی های زیبای دوستش سارا افتاد. بدون آنکه از او اجازه بگیرد، مداد رنگی ها را برداشت و شروع به نقاشی کرد. وقتی سارا برگشت و دید مدادهایش روی میز نیست، ناراحت شد و فکر کرد کسی به وسایلش احترام نگذاشته است.
مانی ابتدا متوجه ناراحتی سارا نشد، اما وقتی دید چشمانش پر از اشک شده، تازه فهمید کارش درست نبوده است. او سریع مدادها را برگرداند و از سارا عذرخواهی کرد. سارا گفت: «منی جان، اگر می خواستی استفاده کنی، کافی بود اجازه می گرفتی. وسایل هرکس برای خودش مهم است.»
مانی از آن روز به بعد تصمیم گرفت همیشه به حریم شخصی دیگران احترام بگذارد. او فهمید که همانطور که خودش دوست ندارد کسی بدون اجازه به وسایلش دست بزند، دیگران هم چنین حسی دارند. این درس مهم باعث شد که دوستانش بیشتر به او اعتماد کنند و دوستی هایش قوی تر شود.
این داستان نشان می دهد که احترام به وسایل دیگران، نشانه ی شخصیت قوی و دوستی پایدار است.