داستان کودکانه اتاق دربسته آرش

این داستان درباره پسری به نام آرش است که یاد می گیرد خواهرش نباید بدون اجازه وارد اتاق او شود و احترام به حریم شخصی هر فرد ضروری است.

👶 7 - 12 سال ✍️ جلال اونق 📅 2025/09/17
داستان داستان کودکانه اتاق دربسته آرش

📖 متن داستان

آرش پسری بود که دوست داشت در اتاقش نقاشی بکشد و وسایلش را مرتب بچیند. او همیشه به خواهر کوچکش، نیلوفر، می گفت: «لطفاً وقتی در اتاقم بسته است، قبل از وارد شدن در بزن.» اما نیلوفر که خیلی کنجکاو بود، گاهی یواشکی وارد اتاق می شد و حتی وسایل آرش را برمی داشت.

یک روز نیلوفر وارد اتاق شد و شروع کرد با وسایل نقاشی آرش بازی کردن. وقتی آرش برگشت و دید نقاشی نیمه کاره اش خراب شده، خیلی ناراحت شد و گفت: «نیلوفر! من بارها گفته ام قبل از وارد شدن باید اجازه بگیری. این اتاق برای من مثل یک دنیای شخصی است.» نیلوفر متوجه شد که کارش باعث رنجش برادرش شده و اشک در چشمانش جمع شد.

آرش آرام تر شد و به خواهرش توضیح داد: «همانطور که تو نمی خواهی کسی بدون اجازه عروسکت را بردارد، من هم نمی خواهم کسی وسایلم را بدون اجازه دست بزند.» نیلوفر سرش را پایین انداخت و قول داد از این به بعد قبل از وارد شدن در بزند و اجازه بگیرد.

از آن روز به بعد، رابطه ی آرش و نیلوفر بهتر شد. نیلوفر فهمید که احترام به حریم شخصی دیگران باعث می شود همه احساس آرامش و امنیت کنند. آرش هم خوشحال بود که خواهرش درس مهمی درباره احترام یاد گرفته است.

📱 اپلیکیشن اندروید

📱
🚀 به زودی!

امکان گوش دادن به داستان‌ها در اپلیکیشن اندروید

🎵 گوش دادن آفلاین
📚 کتابخانه شخصی
ذخیره علاقه‌مندی‌ها
🔔 اطلاع‌رسانی جدید
📧 اطلاع‌رسانی