روزی روزگاری، سارا دختری شاد و پرانرژی بود که در خانه ای بزرگ با حیاطی پر از گل و درخت زندگی می کرد. او دو دوست خاص داشت: پیشی گربه ملوس که همیشه دنبال بازی و خواب بود، و موش باهوش که عاشق کشف چیزهای جدید بود. یک روز تصمیم گرفتند مسابقه ای در حیاط برگزار کنند. موش باهوش گفت: «بیایید ببینیم چه کسی می تواند از درخت سیب بالا برود و اولین سیب را بچیند!» پیشی گربه ملوس با ناز و بازی شروع به بالا رفتن کرد، اما وقتی به نیمه راه رسید ناگهان سر خورد و روی شاخه ای نشست. همه شروع به خندیدن کردند. سارا هم که می خواست کمک کند، یک نردبان آورد اما خودش هنگام بالا رفتن گیر کرد! موش باهوش با خنده گفت: «انگار تنها کسی که می تواند به سیب برسد منم!» و خیلی سریع از تنه درخت بالا رفت و سیب را پایین انداخت. همه باهم آن سیب را تقسیم کردند و تا شب در حیاط بازی کردند. این ماجرا باعث شد سارا یاد بگیرد که گاهی تلاش گروهی از هرچیزی مهم تر است و حتی اگر اشتباه کنیم، می توانیم با خنده و دوستی مشکلات را حل کنیم.
ماجراهای خنده دار سارا، پیشی گربه ملوس و موش باهوش در حیاط خانه
در این داستان سارا به همراه پیشی گربه ملوس و موش باهوش در حیاط خانه ماجراهای خنده دار و سرگرم کننده ای را تجربه می کنند که پر از دوستی و شوخی است.
👶 7 - 12 سال
✍️ جلال اونق
📅 2025/09/17
📖 متن داستان
📱 اپلیکیشن اندروید
📱
🚀 به زودی!
امکان گوش دادن به داستانها در اپلیکیشن اندروید
🎵
گوش دادن آفلاین
📚
کتابخانه شخصی
⭐
ذخیره علاقهمندیها
🔔
اطلاعرسانی جدید