علی و دعوای بی دلیل در حیاط مدرسه

علی به خاطر یک سوءتفاهم با دوستش در حیاط مدرسه نزدیک بود دعوا کند. اما با مشورت با معلم و دوستان، یاد گرفت خشمش را کنترل کند و به جای دعوا با گفت وگو مشکل را حل کند.

👶 7 - 12 سال ✍️ جلال اونق 📅 2025/09/17
داستان علی و دعوای بی دلیل در حیاط مدرسه

📖 متن داستان

علی پسری مهربان و پرانرژی بود، اما گاهی زود عصبانی می شد. یک روز در حیاط مدرسه مشغول بازی بود که توپش به طور اتفاقی به کیف دوستش سعید خورد. سعید فکر کرد علی عمداً این کار را کرده و با عصبانیت گفت: «چرا وسایلم را خراب می کنی؟» علی هم خشمگین شد و داد زد: «من عمداً نکردم!» بحثشان بالا گرفت و نزدیک بود با هم دعوا کنند.

معلم که متوجه ماجرا شد، سریع نزد آن ها آمد و گفت: «بچه ها، توقف! وقتی عصبانی می شوید، قبل از هر حرفی نفس بکشید و آرام شوید. بعد با هم صحبت می کنیم.» علی که هنوز دلخور بود، نفس عمیقی کشید. سعید هم همین کار را کرد. معلم ادامه داد: «بیایید به جای دعوا، فکر کنیم چه اتفاقی افتاده. شاید سوءتفاهم باشد.»

وقتی هر دو آرام شدند، علی توضیح داد که توپ به صورت اتفاقی به کیف خورده است. سعید که حالا آرام شده بود، فهمید عجله کرده و زود قضاوت کرده است. او از علی عذرخواهی کرد و گفت: «ببخشید، فکر کردم عمداً زدی.» علی هم لبخند زد و گفت: «اشکالی نداره، بیا دوباره بازی کنیم.»

از آن روز به بعد، علی و سعید یاد گرفتند که به جای خشم و دعوا، با فکر و مشورت مشکلشان را حل کنند. آن ها حتی به دوستان دیگر هم یاد دادند که آرامش و گفت وگو بهترین راه حل برای هر اختلافی است.

📱 اپلیکیشن اندروید

📱
🚀 به زودی!

امکان گوش دادن به داستان‌ها در اپلیکیشن اندروید

🎵 گوش دادن آفلاین
📚 کتابخانه شخصی
ذخیره علاقه‌مندی‌ها
🔔 اطلاع‌رسانی جدید
📧 اطلاع‌رسانی