نازنین دختری بود با دنیایی پر از رنگ و خیال. او همیشه با مداد رنگی هایش ساعت ها نقاشی می کشید و حتی آرزو داشت روزی نقاش بزرگی شود. پدرش برای تشویق او به درس، یک تبلت خرید. اما به جای استفاده آموزشی، نازنین به سمت بازی های رنگارنگ تبلت کشیده شد. در ابتدا بازی ها برایش سرگرم کننده بودند، اما خیلی زود تمام وقت او را گرفتند. روزهایی که باید دفتر نقاشی اش پر از طرح های تازه می شد، او فقط به صفحه تبلت خیره بود. حتی شب ها دیر می خوابید و صبح ها خسته به مدرسه می رفت. معلم هنر وقتی دید که دیگر نقاشی های نازنین مثل گذشته نیست، با او صحبت کرد. نازنین همان شب در دفتر قدیمی اش طرحی کشید و با دیدن آن فهمید چقدر از دنیای واقعی و رویای خودش فاصله گرفته است. او تبلت را کنار گذاشت و دوباره با مداد رنگی هایش به دنیای خیال بازگشت. نازنین یاد گرفت که بازی ها موقت اند اما استعداد و رویاها ماندگارند.
دختری که تبلت او را از رویاهایش دور کرد
روزی دختری به نام نازنین عاشق نقاشی بود اما وقتی بیش از حد با تبلت بازی کرد، آرام آرام استعدادهایش را فراموش کرد تا اینکه متوجه شد باید دوباره به علاقه های واقعی اش برگردد.
👶 7 - 12 سال
✍️ جلال اونق
📅 2025/09/17
📖 متن داستان
📱 اپلیکیشن اندروید
📱
🚀 به زودی!
امکان گوش دادن به داستانها در اپلیکیشن اندروید
🎵
گوش دادن آفلاین
📚
کتابخانه شخصی
⭐
ذخیره علاقهمندیها
🔔
اطلاعرسانی جدید